نقش تربیت از دیدگاه اسلام
بدون شک، تربیت مهم ترین عامل شکل دهنده شخصیت، اندیشه، باورها، اخلاق و رفتار آدمی است. فضای خانواده، محیط زندگی، کوچه و محلّه و مدرسه همه در ساختار شخصیت فرد تأثیر گذارند و استعدادهای او را شکوفا نموده و به سمت و سوی خاصّی سوق می دهند. کودکانی که در آغوش خانواده های متدین و در فضای مناسب اجتماعی توأم با آداب و رسوم دینی و مذهبی پرورش می یابند، به لحاظ رفتاری و ویژگی های شخصیتی از کودکانی که در محیط های آلوده و خانواده های غیر متدین تربیت می شوند، بسیار متفاوتند . چون آن ها در دو فضای کاملاً متفاوت رشد و نمو پیدا می کنند که از نظر فرهنگی و اجتماعی هماهنگ نیستند و وجه اشتراک چندانی بین شان وجود ندارد. از میان عوامل تربیت، بیشترین نقش را در چگونگی شکل دهی شخصیت کودک، مربیان به ویژه پدر و مادر دارند. زیرا پدر و مادر نخستین کسانی هستند که با کودک ارتباط برقرار می کنند، نیازهای او را تأمین می نمایند، وی را در آغوش می گیرند، با او سخن می گویند و لبخند می زنند. از دیگر سو، کودک نیز با دید احترام به والدین می نگرد، با دقت از گفتار و رفتار آن ها الگو می گیرند و رفتارش را با رفتار آنان منطبق می سازد. پیامبر اسلام (ص) در زمینه نقش تربیتی پدر و مادر می فرمایند: «کُلُّ مَولُودٍ یُولَدُ علَی الفِطرة و ابَواهُ یُهَوِّدَانَهُ و یُنَصِّرانَهُ و یُمَجِّسَانَهُ؛ هر نوزادی با فطرت خدایی به دنیا می آید، ولی پدر و مادر هستند که او را به کیش یهودیت، نصرانیت و مجوسیت می کشانند.» چرا که تعلیم و تربیت نادرست فطرت انسانی را مکدَّر می سازد و جلو رشد و ترقی آن را گرفته متربی را به آن مسیری سوق می دهد که خود در برابر او قرار داده است. همان گونه که از این روایت استفاده می شود تربیت می تواند سرنوشت انسان را تعیین کند، راهی روشن، مطمئن، امید بخش و سعادت آفرین پیش روی او قرار دهد که با پیمودن آن راه به کمالات معنوی و سعادت ابدی، نائل گردد یا به گمراهی و تاریکی بکشاند. به هر صورت تربیت درست و صحیح نجات دهنده و تربیت نادرست گمراه کننده خواهد بود. روان شناسان معتقدند که تربیت در مرحله کودکی شالوده اصلی ساختار شخصیت فرد را پی ریزی می کند و اگر شخصیت وی تثبیت شد دیگر قابل تغییر نخواهد بود. زیرا انعطاف پذیری کودک در این دوره بسیار زیاد است و کودک در واقع تحت تأثیر هر امری قرار می گیرد که پیرامون او وجود دارد. کودک آداب و رسوم، هنجارها و حب و بغضب را نخستین بار ازمحیط خانوادگی فرا می گیرد. در این جا لازم است اهمیت تربیت را از منظر قرآن و احادیث اسلامی بیشتر بررسی کنیم تا نظر اسلام در این زمینه بیش از پیش روشن گردد.
الف) قرآن کریم:
هرجا قرآن از بعثت انبیا و انزال کتب آسمانی سخن به میان آورده در کنارش مسئله تربیت و تزکیه نفوس انسان ها را مطرح کرده است. به نظر قرآن کریم استعداد خیر و شر از اول در سرشت آدمی وجود دارد و تربیت است که سرنوشت فرد را رقم می زند. از این رو، در آیات متعدد قرآن تعلیم و تربیت به عنوان سرلوحه برنامه های پیامبران تعیین شده است. «لقد منّ الله علی المؤمنین از بعث فهیم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه؛ خداوند بر مؤمنان منّت نهاد [نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آن ها پیامبری از خودشان برانگیخت که آیات او را برآن ها بخواند و آن ها را پاک کند و حکمت بیاموزد.» تلاوت آیات الهی، تعلیم کتاب و حکمت و تزکیه نفس و تربیت ملکات اخلاقی و انسانی از برنامه های عملی و اجرایی پیامبر اکرم (ص) شمرده شده است، تعلیم کتاب و حکمت و خواندن آیات در حقیقت دو روش تربیتی هستند که برای تحقق هدف اصلی، یعنی تربیت انسان به کار گرفته می شوند. بنابراین، عمده هدف پیامبران همان تزکیه نفس و تربیت روحی و معنوی انسان ها است که در آیات مختلف بدان اشاره شده است . از منظر اسلام و قرآن هر فرد دارای ساختار وجودی ویژه ای است که در اثر عوامل بیرونی و تربیتی شکل می گیرد، سپس اعمال و رفتار او بر اساس همان ویژگی های شخصیتی بروز می کند. اگر آن ساختار خوب بود رفتار نیک و اگر بد بود رفتارِ ناشایست از فرد سر می زند. قرآن کریم خطاب به پیامبر می فرماید: «قل کلٌ یعمل علی شاکلته؛ بگو : هر کس بر اساس خلق و خوی خویش عمل می کند.» «شاکله» در لغت به معنای سجیه و هیئت حاصله از خلقت و آفرینش آمده که در اثر ترکیب خاص اندام بدن و تأثیر و تأثر دستگاه های جسمی شکل می گیرد، و هم به معنای شخصیت اخلاقی و تربیتی به کار رفته که محصول عوامل خارجی و تربیتی است. بنابراین، هر انسانی دارای دو نوع شاکله و ساختار شخصیتی است : یکی فطری و ذاتی مانند مزاج طبیعی که هر فرد مزاج خاصی دارد و این نوع ساختار قابل تغییر نیست؛ دیگری شخصیت اکتسابی مانند خلق و خویی که در اثر تعامل فرد با محیط خانوادگی، اجتماعی و مربی پدید می آید و قابل تغییر است. چنان که مفسر بزرگ علامه طباطبایی از ساختار نوع اول بر سجیه اولیه و از دوم به سجیه ثانویه تعبیرکرده اند و فرموده: منظور از شاکله در آیه کریمه همان سجیه ثانویه یعنی شخصیت اخلاقی و تربیتی است که در اثر تعامل با محیط و تربیت شکل می گیرد و پایه و اساس رفتار انسان را تشکیل می دهد. از این نظر انسان وقتی به دنیا می آید چیزی جز طبیعت صحیح و سالم به همراه ندارد و به فرموده خدای متعال : «فألهمها فجورها و تقواها» زمینه خیر و شر از ابتدا در وجود انسان موجود است و این زمینه در اثر عوامل خارجی به طبیعت های ثانویه و ملکه های نفسانی بد یا خوب در قالب ساختار شخصیتی جدید تبدیل می شود و در نتیجه رفتار مثبت و منفی فرد از آن طبیعت ثانوی نشأﺓ می گیرد. اسلام بیش از دیگر ادیان به سامان دهی مطلوب و متعادل ساختار شخصیت انسان اهمیت داده و در جهت تحقق آن، برنامه ریزی دقیق و سرمایه گذاری فراوان کرده است. چنان که سیره پیامبر اکرم (ص) در اوائل بعثت نشان دهنده جدیت و اهتمام آن حضرت، به تربیت و تزکیه نفوس انسان ها است. در این جا لازم است به توضیح بیشتری این مطلب از نظر روایات بپردازیم.
ب) احادیث اسلامی:
در روایات و احادیث نیز به نقش تربیت در ساختار شخصیت انسان عمیقاً توجه شده است و دستورات فراوانی در زمینه تعلیم و تربیت رسیده است. پیامبر اکرم(ص) در تبیین اهداف و برنامه های شان می فرمایند: «انما بعثت لاتمم مکارم الاخلاق؛ من برای تکمیل و تتمیم اخلاق کریمه مبعوث به رسالت شده ام.» رسول خدا (ص) در این حدیث تکامل اخلاقی را به عنوان مهم ترین وظیفه پیامبری خویش اعلام فرموده است. به این معنا که همه انبیا برای پرورش اخلاق مردم آمدند و هرکدام به نوبه خود در ایجاد و ترویج آن تلاش کردند، ولی تکمیل اخلاق پسندیده به عهده آن حضرت گذاشته شده است. چون قرب الهی حاصل نمی شود، مگر با تربیت روحی و معنوی انسان. براین اساس، پیامبر اکرم(ص) همزمان با فعالیت های سیاسی- اجتماعی به تعلیم و تربیت مسلمانان اهمیت ویژه قائل بود و در عمل هم نشان می داد. با دید تربیتی اگر به اسلام و قرآن نگاه کنیم، می بینیم که مکتب اسلام بیش از هر چیز یک مکتب تربیتی است. به گفته بزرگان اخلاق تمام آیات قرآن اعم از آیات احکام، آیات قصاص و دیات و آیات مربوط به مرگ و موت و حیات و زندگی همه به نوعی جنبه تربیتی دارد و برای تربیت آدمی نازل شده است. دستوراتی که در اسلام در مورد خود سازی و دیگر سازی آمده، در دیگر ادیان نیامده و یا به ندرت یافت می شود. به راستی اگر به دستور العمل های اسلام در عرصه های مختلف فردی و اجتماعی عمل شود، بسیاری از مشکلات موجود در جوامع مسلمان نظیر جرم و جنایت، تجاوز و بی بند و باری و مفاسد اخلاقی برطرف خواهند شد. رسول خدا (ص) طبق وظیفه دینی و الهی شان در سه سال نخست نبوت، صرفاً به تربیت افراد مستعد و جوانانی پرداختند که پذیرای تعالیم حیات بخش اسلام بودند و توانستند در آن مدت بسیار کوتاه انسان های شایسته ای را پروش داده با خود همراه سازند. افرادی که موفق شدند در اثرتربیت زندگی آفرین آن حضرت به قله های رفیع ایمان، تقوا و کمالات معنوی صعود کنند. این گونه افراد در میان اصحاب پیامبر(ص) کم نبودند و از جمله آنان می توان به سلمان، ابوذر، عمار، مقداد و بلال حبشی اشاره کرد. این تربیت یافتگان مکتب اسلام چنان مقاوم و پایدار بار آمدند که در برابر آن همه حوادث کمر شکن و طاقت فرسای مکه مانند کوه استوار باقی ماندند و لحظه ای ضعف و تردید بر خود راه ندادند، به نحوی که همواره مدافع جان برکف اسلام و قرآن و اهل بیت پیامبر(ع) بودند. علی(ع) در نامه31 نهج البلاغه که به عنوان منشور تربیتی آن حضرت شهرت یافته در باب تربیت کودک و نوجوان می فرماید: «قلب الحدث کالارض الخالیه ما القی فیها قبلته؛ دل کودک همانند زمین خالی از کشت و زراعت است که آمادگی پذیرش هر بذری را دارد و هرچه در آن کاشته شود پذیرا است.» همچنین رسول خدا (ص) فرمود: «علیکم بالاحداث؛ کودکان و نوجوانان را در یابید.» زیرا آنان همانند نهال خردی هستند که تازه از زمین سر برآوردند و برای اصلاح و تربیت و قبول هر نوع تحولی آمادگی کامل دارند. این گونه روایات در باره اهمیت تربیت و نقش آن در دوره کودکی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) بسیار وارد شده است و از بررسی اجمالی آن ها به این نتیجه می رسیم که دوره کودکی و نوجوانی حساس ترین دوره زندگی انسان است و تربیت در این دوره در شکل گیری مناسب شخصیت او نقش اساسی دارد.اگر چیزی را در این دوره به کودک بیاموزد هرگز از یاد او نخواهد رفت تا آن جا که گفته شده:« التعلم فی الصغر کالنقش فی الحجر؛ یادگیری در کودکی مانند حک کردن در دل سنگ است که سال ها باقی می ماند.» این امر، برای هرکس روشن و قابل تجربه است، چون هرکس اگر به یادداشت ها و خاطره های دوران کودکی خود مراجعه کند، آن چیزهایی را که در خردسالی آموخته است در بزرگسالی به آسانی قابل باز یافتند و می تواند آن ها را در ذهن خود احضار نماید. همچنین است اگر کودک در این دوره از تربیت صحیح برخودار گردد ساختار شخصیتی او به گونه ای قالب بندی می شود که جز خیر و خوبی چیزی از او بروز نخواهد کرد. بدین جهت نسل جوان درسرزمین مکه بیشتر به ندای پیامبر اکرم (ص) لبیک گفتند و دعوت او را پذیرفتند.
- نقش تربیت از دیدگاه دانشمندان:
دانشمندان امروزی، به ویژه روان شناسان در حوزه شخصیت و تربیت و دوره کودکی فعالیت های تحقیقی و پژوهش های قابل توجهی انجام داده و مطالب فراوانی را عرضه داشته اند. هر چند نظریات علمی و فرمول های کاربردی ارائه شده از جانب اندیشمندان مسلمان و غیر مسلمان در سده های اخیر توجه بسیاری از دانشجویان و نواندیشان را به خود جلب کرده، ولی با دقت و تأمل در آیات و روایات می توان ریشه خیلی از نظریه های جدید را در متون دینی و اسلامی پیدا کرد. این مطلب، در قلمرو تعلیم و تربیت و اندیشه های تربیتی کاملاً روشن است. زیرا اصول و روش های تعلیم وتربیت، با تأکید بر سنین کودکی و نوجوانی چیزی است که امروزه در اندیشه های غرب جایگاه ویژه دارد و پیرامون آن زیاد سخن گفته می شود. این مسائل با نظر به متون دینی پیش از آن که در مغرب زمین وجود داشته باشد درمنابع اسلامی وجود داشته و قرنها پیش از این ارائه شده است. یکی از مباحث مهم روان شناسی بحث رشد انسان در دوره های مختلف زندگی است و در این زمینه گرایش های متعدد در مراکز دانشگاهی تدریس می شود، ولی این مباحث پیش از این در قرآن کریم و احادیث اسلامی به تفصیل بیان شده است. چون مراحل تکوّن و رشد انسان از آغاز انعقاد نطفه یا تخم بارور تا پایان زندگی در قرآن کریم و بسیاری از روایات مشروحاً ذکر شده است. با این تفاوت که متون اسلامی نیاز به تبیین و توضیح و دسته بندی جدید در قالب ادبیات روز دارد تا برای همگان قابل درک و فهم باشد، چون نسل جوان اکثراً آشنایی چندانی با متون دینی ندارند و تحت تأثیر ادبیات جدید قرار گرفته اند. به هرحال لازم است به برخی از نظریات متفکران غرب در باب تربیت و نقش آن در شخصیت انسان اشاره شود. زیگموند فروید، پزشک اتریشی که نظریات قابل توجهی در زمینه شخصیت و شناخت انسان دارد، می گوید: مهم ترین دوره زندگی انسان همان دوره کودکی او است. اگر فردی در بزرگسالی دچار مشکلات روانی- رفتاری گردد باید علت آن را در دوره کودکی وی جست و جو کرد. چرا که رفتارهای سرکوب شده در زمان کودکی در بخش نا هشیار ذهن او ذخیره می شود و به تدریج در بزرگسالی بروز می کند. اگرکودک در این دوره کتک خورده باشد، آن را در بزرگسالی به رئس، مدیر، کارفرما و هر فرد ما فوق خود منتقل می کند. به نظر وی در دوره 6-12سالگی رشد هوشی، اخلاقی و اجتماعی کودک بیشتر توسعه می یابد. این دوره برای تعلیم و تربیت کودک بسیار مناسب است و او می تواند به یادگیری مطالب و مهارت های تازه از قبیل خواندن و نوشتن و آموختن آداب و رسوم و اخلاق اجتماعی نائل آید. جان لاک انگلیسی می گوید: ضمیر آدمی در بدو تولد مانند لوح سفیدی است که هیچ نقش و نگاری در آن وجود ندارد و تجربه و تربیت است که به تدریج تصوراتی در باب مفاهیم دینی، علمی و اخلاقی را در ذهن او ایجاد می کند. او در باب تعلیم و تربیت بر این باور است که روح سالم در بدن سالم است و هدف تعلیم و تربیت را در پیدایش و پرورش فضیلت و خرد و ادب و دانش می بیند که فضیلت به وسیله خدا شناسی و حق پرستی و ادب با دانش قابل تحقق می باشد. برخی دیگر از روان شناسان می گویند: ارکان و پایه های اصلی انسان بر چگونگی گذران دوران کودکی بستگی دارد. در دوران کودکی است که رفتار انسان به ویژه رفتار های عاطفی و اجتماعی در اثر ارتباط با والدین و اطرافیان و مربیان تکوُّن پیدا می کند. عادت ها و رفتارهایی را که کودک در دوره کودکی فرا می گیرد در طول زندگی بر چگونگی سازگاری وی با محیط پیرامونی اش مؤثر است. به گفته گزل: کودک در پنج سالگی نسخه کوچکی است از شخص جوانی که بعداً خواهد شد. به هر حال، همه روان شناسان و پژوهشگران تعلیم تربیت به نقش آموزش و تربیت در دوره کودکی اتفاق نظر دارند و بر نقش مربیان به خصوص والدین تأکید می ورزند.آن چه از آیات و روایات و نظریات دانشمندان در زمینه تربیت و نقش آن در ساختار شخصیت آدمی در دوره کودکی گفته شد اهمیت این دوره تا حدی برای ما روشن گردید. همین اهمیت دوران کودکی سبب شده است که این دوره بیش از دیگر دوره های زندگی انسان مورد مطالعه و بررسی دقیق علوم مختلف قرار گیرد. پیشوایان دینی و مربیان دلسوزی که می خواهند جماعتی را به سوی زندگی سالم و برخوردار از آسایش و آرامش واقعی هدایت نمایند، توجه مردم را به اهمیت تربیت در دوران کودکی جلب می کنند. این گروه وظیفه پدر و مادر را در تربیت اولاد بسیا مؤثر دانسته توصیه های لازم را به آن ها ارئه می دهند. اگر والدین به وظایف دینی و اجتماعی خود به خوبی عمل کنند می توانند افراد وارسته ای را تحویل جامعه دهند.